شعر زیبایی از (منصور حلاج )
عشاق وفا پیشه اگر محرم مایید؟
از خود بدرآیید ودراین بزم درآیید
در بزم احد غیر یکی راه ندارد
با کثرت موهوم در این بزم میایید
تا نقش رخ دوست،در آیینه ببنید
زنگار خود از آیینه دل بزدایید
چون صاف شد آیینه زاغیار-بدانید
کایینه و،هم ناظر و منظور-شمایید
کونین چو جسم است و،شما جان مقدس
عالم چو طلسم است و،شما گنج بقایید
مستورشد اندر صدف،آن گوهر کمیاب
گوهر بنمایید،چو صدف را بگشایید
در کعبه دل،عید تجلی جمالت
ای قوم به حج رفته،کجایید کجایید؟
سر گشته در آن بادیه،تا چند بپویید؟
معشوق همین جاست،بیایید-بیایید
چون مقصد اصلی،زحرم-کعبه وصل است
غافل زچنین کعبه مقصود،چرایید؟
+ نوشته شده در جمعه سیزدهم بهمن ۱۳۹۱ ساعت 10:37 توسط محرم قربانی زرنقی
|