دریغ
دریغ می کنی از من - نگاه را حتی
و نیز زمزمه ی گاه گاه را حتی
من و تو ره به ثوابی نمی بریم از هم
چرا مضایقه داری گناه را حتی؟
تو اشتباه بزرگ منی،- ببخشایم
به دیده می کشم این اشتباه را حتی
به من که سبزپرستم چه گفت چشمانت؟
که دوست دارم - بخت سیاه را حتی
به دیدن تو چنان خیره ام که نشناسم-
تفاوت است اگر راه و چاه را حتی
اگر چه تشنه ی بوسیدن توأم - ای چشم!
بخواه، می کُشم این بوسه خواه را حتی
بیا تلالؤ شعرم بر آب ها - امشب
تراش می دهد الماس ماه را حتی...
+ نوشته شده در جمعه سیزدهم بهمن ۱۳۹۱ ساعت 18:41 توسط محرم قربانی زرنقی
|