بس تازه و تری چمن آرای کیستی؟

نخل امید و شاخ تمنای کیستی؟

روز، آفتاب روز و بام که میشوی؟

شبها چراغ خلوت تنهای کیستی؟

رنگت چو بوی دلکش و بویت چو روی خوش

حوری سرشت من گل رعنای کیستی؟

گل این وفا ندارد و گلزار این صفا

ای لاله ی غریب ز صحرای کیستی؟

حالا ز غنچه ی دل ما باز کن گره

در انتظار وعده ی فردای کیستی؟

چون من به بند عشق تو صد ماهرو اسیر

تو زلف تاب داده بسودای کیستی؟

بزمی پر از پریست " فغانی" تو در میان

دیوانه ی کدامی و شیدای کیستی؟

بابا فغانی شیرازی