شعری زیبا از بابا فغانی شیرازی
بس تازه و تری چمن آرای کیستی؟
نخل امید و شاخ تمنای کیستی؟
روز، آفتاب روز و بام که میشوی؟
شبها چراغ خلوت تنهای کیستی؟
رنگت چو بوی دلکش و بویت چو روی خوش
حوری سرشت من گل رعنای کیستی؟
گل این وفا ندارد و گلزار این صفا
ای لاله ی غریب ز صحرای کیستی؟
حالا ز غنچه ی دل ما باز کن گره
در انتظار وعده ی فردای کیستی؟
چون من به بند عشق تو صد ماهرو اسیر
تو زلف تاب داده بسودای کیستی؟
بزمی پر از پریست " فغانی" تو در میان
دیوانه ی کدامی و شیدای کیستی؟
بابا فغانی شیرازی
+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و دوم آذر ۱۳۹۱ ساعت 17:48 توسط محرم قربانی زرنقی
|