فرشته کبوتر در دستانش بود.

فرشته از کبوتر پرسید چرا ناراحتی؟

کبوتر گفت: یارم به من خیانت کرده

فرشته خندید و گفت: مگر در بین شما کبوتران خیانت  هم هست؟!

کبوتر گفت: آری صداقت در بین ما پرنده ها و حیوانات هم وجود دارد.

فرشته پرسید؟

چگونه؟

کبوتر گفت: وقتی می گویند کبوتر با کبوتر باز با باز

ولی برای من برعکس شده و کبوترم با باز شده

فرشته خندید و گفت: اگر کبوترت صداقت داشته باشد بهت میگه.

کبوتر گفت: من خدا را دارم و تا کبوترم صداقت پیدا نکنه نمی خوامش.

فرشته گفت: الان می رم پیشش ببینم صداقت داره یا نه

فرشته رفت و رفت دید که کبوتر دارد بال زخمی باز را می بندد تا خوب شود.

فرشته فهمید که قصد کبوتر نر کمک رسانی است.

به سراغ کبوتر ماده رفت و گفت: مژده مژده

کبوتر با تعجب پرسید؟!

چرا مژده؟

فرشته گفت: کبوترت صداقتش به تو زیاد است وقتی حس کمک رسانیش به دیگران زیاد است معلوم که به تو خیانت نخواهد کرد و با صداقت پیش تو بر می گردد.

بعد از چند لحظه کبوتر نر با یک شاخه گل به نزد کبوتر ماده رفت و به او عشق ورزید و گفت: من به خاطر خدا با صداقت به باز کمک کردم تا محبت و آرامش معنوی ام زیاد  شود.

فرشته هم لبخندی زد و گفت: یکی از مراحل صداقت کمک کردن بدون ریا به دیگران است که باعث آرامش معنوی می شود.