عمر من آئینه بود در قلب سنگ
عمر من آئینه بود در قلب سنگ
در لبانش بوسه می سائید بجنگ
تا تن غافل زخواب بیدار شد
چرخ کج رفتار بردش بیدرنگ
************************
مجنون تو ام گریه جانسوز نکنم
شبها بخیال تو اگر روز نکنم
این فتنه که از لبان تو می بارد
بر گو چه کنم که لب بد آموز نکنم
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و ششم دی ۱۳۹۱ ساعت 18:6 توسط محرم قربانی زرنقی
|